توضیحات
وقتی که یک موش بیچاره توسط یک گرگ بلعیده میشود، خیلی زود شستش خبردار میشود که توی شکم گرگ تنها نیست! یک اردک قبل از او حسابی آنجا را زیرورو کردهاست؛ و میدانید چه چیزی کشف کرده است… کاشف به عمل آمده که توی شکم گرگه خیلی هم جای دلنشینی است؛ با غذاهای خوشمزه و میزآرایی برازنده که به لطف شکمو بودن بیحصر گرگ برایشان مهیا است. و از همه بهتر این است که آنجا دیگر خبری از ترس همیشگی اینکه گرگ یک لقمهی چپت بکند، نیست. در حقیقت، زندگی آنجا خیلی هم خوب است؛ تا اینکه سروکلهی یک شکارچی پیدا میشود… مک بارنت و جان کلاسن که هردو برندگان جوایز ادبی هستند، با نگاهی به افسانههای سنتی و گنجاندن شوخطبعی ظریفی برای خوانندهی کتاب، با همکاری و خلاقیت آشی پختهاند که خوردنش هیچ کار سختی نیست.