توضیحات
گروت در مجموعهای مختصّ خودش و کوچکتر و بهتر از همیشه! نگهبانان کهکشان که در کرمچالهای گیر میافتند، گروت که کوچکتر از حدّ معمول خود است، میلیونها سال نوری از آنها دور میافتد. او روی سیارهای سقوط میکند و پی میبرد که اینجا جهانی کاملاً بیگانه و ناشناخته است، پر از موجودات و اجتماعات عجیبوغریب. گروت که نمیتواند منظورش را به هیچکس برساند، باید سفری دور و دراز را تا مرکز این سیاره از سر بگذارند و ضمناً راهی برای برگشتن پیش دوستانش بیابد.