توضیحات
یک روز صبح، سیرک وارد شهر فِدِه میشود. چقدر هیجانانگیز! حالا او این فرصت را دارد که ستارهی سیرک شود! فِدِه و گربهاش گوجه، راهی آنجا میشوند، البته حواس او به خیابانها هم هست تا یکوقت به فلورنسیا بر نخورد. (فلورنسیا دوست فِدِه است ولی خودش هنوز خبر ندارد.) البته وقتی آقا شیره با چشمهای گرسنه به گوجه خیره میشود، اوضاع خراب میشود! و ماجرای واقعی تازه آن وقتی شروع میشود که… گوجه باید نجات پیدا کند!