توضیحات
ماجراهای سونیک ادامه دارد. وقتی که او به شهر دیگری میرود تا به مردم کمک کند، دوست قدیمیاش اِمی درست بهموقع از راه میرسد تا در کنار او بجنگد. مکالمهی بین این دو بامزه است اما خطری جدی آنها را تهدید میکند. قصه زمانی جدیتر میشود که اِمی تقاضایش از سونیک را مطرح میکند: به قلعه برگرد!