توضیحات
وقتی حال لولو خوب است، هر درختی را که ببیند از آن بالا میرود، مخصوصاً آنهایی که بلندتریناند، آنهایی که وسیعترین شاخهها و چسبندهترین صمغ را دارند.
اما وقتی لولو مریض است، اجازه ندارد بیرون رود. با خودش فکر میکند که آیا درختان بدون او احساس تنهایی میکنند؟ شاید پرندهها هم همین حس را دارند.
بدون وجود لولو، هیچکس از درختان بالا نمیرود، جز خورشید… که روی دیوارِ لولو سایهای افکنده… تا او از آن بالا رود.