توضیحات
در این داستان همراه اِریک باشید که سعی دارد در گاراژ پدرش یک کامیون را تعمیر کند! او خیلی هیجانزده است که آچار به دست بگیرد و در تعمیر موتور و اتومبیلهای خراب به پدرش کمک کند، اما ظاهراً بدشانسی دست از سر او برنمی دارد! او اول چند ردیف از لاستیکها را بهم می ریزد، بعد روغن ها را پخش زمین میکند و در آخر کف گاراژ را خیس آب میکند! پدر اِریک با خود فکر میکند که شاید پسرش برای کمک به او هنوز خیلی جوان است، اما اریک موفق میشود آچار گمشدهی پدرش را پیدا کند…